شعر در مورد اتحاد

شعر در مورد اتحاد ،شعر در مورد اتحاد و همدلی،شعر در مورد اتحاد و همبستگی،شعر در مورد اتحاد و اتفاق،شعر در مورد اتحاد شیعه وسنی،شعر در مورد اتحاد و دوستی،شعر در مورد اتحاد همدلی،شعری در مورد اتحاد،شعر درباره اتحاد و همدلی،شعر درباره اتحاد،شعری درباره اتحاد و همدلی،شعر درباره ی اتحاد و همدلی،شعری در مورد اتحاد و همدلی،شعر درباره اتحاد و همبستگی،شعری درباره اتحاد و همبستگی،شعری درباره ی اتحاد و همدلی،شعر درباره وحدت و همدلی،شعر درباره ی اتحاد،شعر نو درباره اتحاد،شعری درباره اتحاد،شعر حافظ درباره اتحاد،شعر اتحاد و همدلی،شعر درباره اتحاد و همدلی،شعری درباره اتحاد و همدلی،شعر در مورد اتحاد و همدلی،شعر درباره ی اتحاد و همدلی،شعری با محتوای اتحاد و همدلی،شعری درباره ی اتحاد و همدلی،شعر برای اتحاد و همدلی،شعری درمورد اتحاد و همدلی،شعری با موضوع اتحاد و همدلی،شعر اتحاد و اتفاق،شعر در مورد اتحاد و اتفاق،شعر اتحاد،شعر اتحادی،شعر اتحاد ملی،شعر اتحاد و همبستگی،شعر اتحاد شیعه و سنی،شعر اتحادی قصیر،شعر اتحاد الامارات،شعار اتحاد الطلبه،بیت شعر اتحادی،ابیات شعر اتحادیه،شعر افتخر عشقی اتحادی،متن شعر اتحاد ملی،دانلود شعر اتحاد ملی،شعر درباره اتحاد و همبستگی،شعر در مورد اتحاد و همبستگی،شعر در مورد اتحاد شیعه و سنی

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اتحاد برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

وجود شاهد و مشهود اتحاد گزید

چو اتحاد فروغ بصر به ذات بصر

شعر در مورد اتحاد

نه اتحاد و حلولی که رای سوفسطا

بود به نزد خردمند زشت و ژاژ و هدر

شعر در مورد اتحاد و همدلی

بل اتحاد وجودی که نیست هستی وصف

بغیر هستی موصوف هیچ چیز دگر

شعر در مورد اتحاد و همبستگی

«اتحاد مزدوج»

با شعور شانه های من

منافات داشت!

این تنها دلیل تجدید من

از درس ریاضی بود!

شعر در مورد اتحاد و اتفاق

اتحادوانسجام از حکمت است

انفرادوانحصار ازغفلت است

شعر در مورد اتحاد شیعه وسنی

نی خطا گفتم براست از اتحاد جان و دل

اتحاد اینست کان هرگز نگنجد در مثال

شعر در مورد اتحاد و دوستی

حلول و اتحاد از غیر خیزد

ولی وحدت همه از سیر خیزد

شعر در مورد اتحاد همدلی

اتحادودوستی امرخداست

افتراق وانزجارازدین جداست

شعری در مورد اتحاد

جان حیوانی ندارد اتحاد

تو مجو این اتحاد از روح باد

شعر درباره اتحاد و همدلی

لیک در وقت مثال ای خوش نظر

اتحاد از روی جانبازی نگر

شعر درباره اتحاد

حلول و اتحاد اینجا محال است

که در وحدت دویی عین ضلال است

شعری درباره اتحاد و همدلی

نادر آن دانای رمز اتحاد

با مسلمان داد پیغام وداد

شعر درباره ی اتحاد و همدلی

جان حیوانی ندارد اتحاد

تو مجو این اتحاد از روح باد

شعری در مورد اتحاد و همدلی

جان من و جان تو بود یکی ز اتحاد

این دو که هر دو یکیست جز که همان یک مباد

شعر درباره اتحاد و همبستگی

علم اتحاد بر بسته

لشکر خشم و آز بشکسته

شعری درباره اتحاد و همبستگی

با علم ریاضیات دلها

ثابت شده در تمام دنیا

فرمول دقیق اتحاد است

دلها به توان هم شود ما

شعری درباره ی اتحاد و همدلی

اتحاد یار با یاران خوشست

پای معنی گیر صورت سرکشست

شعر درباره وحدت و همدلی

زین چراغ حس حیوان المراد

گفتمت هان تا نجویی اتحاد

شعر درباره ی اتحاد

چون شناسد جان من جان ترا

یاد آرند اتحاد ماجری

شعر نو درباره اتحاد

بسم الله الرحمن الرحیم

دانه ی تسبیح چون که اتحاد

دور هم چرخند از اذکار و یاد

چون که یک دانه زند ساز جدا

کل این چرخش رود از نخ به باد

شیعه سنّی گر که با هم ما شوند

دست در دستان هم یکتا شوند

انگلیس و آمریکا هیچ ِ هیچ

نتواند این جهان بر ما شوند

شعری درباره اتحاد

لاجرم در ظرف باشد اعتداد

در لهبها نبود الا اتحاد

شعر حافظ درباره اتحاد

انبیا بودند ایشان اهل ود

اتحاد انبیاام فهم شد

شعر اتحاد و همدلی

اتحاد اندر اثر بین و بدان

نوبهار و مهرگان آمیخته

شعر درباره اتحاد و همدلی

میان دو کس معنی زیرکی

بود مایه اتحاد و یکی

شعری درباره اتحاد و همدلی

بر چشمهای خسته من اعتماد کن

هی بغض پشت بغض دلم را تو یاد کن

ابریست حال دل که ندارد نگاه تو

شمسم توباش وگرمی دل را نهاد کن

اینجا غروب تنگی دل را نشانه رفت

تیری بزن به مردگیم هی معاد کن

درنوبهار کوچ به سویت چه بی پرم

ای آسمان آبی من امتداد کن

بهمن ز کوه درد به من حمله ور شده

در شیبهای تند توام، اتحاد کن

حالم چه بد شده ز نبود مکررت

گاهی ز پشت ابر بیا دل تو شاد کن

شعر در مورد اتحاد و همدلی

معتکف زاویه اتحاد

عهد ازل را گره بیگشاد

شعر درباره ی اتحاد و همدلی

با کمال اتحاد از وصل مهجوریم ما

همچو ساغر می بلب داریم و مخموریم ما

شعری با محتوای اتحاد و همدلی

اتحاد آئینه دار رنگ اضداد است و بس

هر کجا لبیک وا دزدد نفس ناقوس نیست

شعری درباره ی اتحاد و همدلی

کسی ستمکش نیرنگ اتحاد مباد

تو بی وفا نه ئی اما جدائی تو بلاست

شعر برای اتحاد و همدلی

از مزاج اهل دول رسم اتحاد مجو

در زمین تیره دلان سایه مشترک نشود

شعری درمورد اتحاد و همدلی

گر که با هم همصدا ملت شود

تابع این مردمان دولت شود

گر که همفکری کنند با یکدگر

شهر میگردد گلستان سر بسر

گر که همکاری بود در بینشان

سهل واسان میشود هر کارشان

با تعاون شهر خود گلزار کن

با تعاون خفته را بیدار کن

سختی خود با تعا ون رفع کن

با تعاون دشمنان را دفع کن

اقتصادت با تعاون جور کن

تلخی دنیا زکامت دور کن

زندگی شیرین شود با اتحاد

حل شود هر مشکلی با اتحاد

پیشه کن در زندگی وارستگی

چیره شو در کار با همبستگی

با رفاقت تو به دنیا سروری

گوی سبقت با اخوت میبری

با رفیقان جملگی یکدل شوید

تا شما حلال هر مشکل شوید

یک صدا ویک جهت با اتفاق

تا کدورت رفع گردد با نفاق

گفت پیغمبر به آواز رسا

کل دنیا را بود مالک خدا

با خدای خود اگر مومن شوید

شاد هم شنگول هم خوشدل شوید

گر تعاون شد به شهری برقرار

محتکر از شهر بنماید فرار

آنچه پیغمبر به مردم یاد داد

اتحاد است اتحاد است اتحاد

شعری با موضوع اتحاد و همدلی

از مزاج اهل دول رسم اتحاد مجو

در زمین تیره دلان سایه مشترک نشود

شعر اتحاد و اتفاق

در حقیقت اتحاد کفر و ایمان ثابت است

اندکی از بدگماینها تخلف کرده اند

شعر در مورد اتحاد و اتفاق

رنج دوئی نبرد زما سعی اتحاد

مردیم در فراق و نیامد بکار وصل

شعر اتحاد،شعر اتحادی

چاک جگر کجا بود مژگان ترک را بود

ما داغ این هوس ها در اتحاد بودیم

شعر اتحاد ملی،شعر اتحاد و همبستگی

زین حیرتی که چید نفس فرق و اتحاد

او ساغر غنا زد و من بینوا شدم

شعر اتحاد شیعه و سنی

دوری از دلدار ننگ اتحاد معنویست

موج ما با گوهر از گوهر جدا خواهد شدن

شعر اتحادی قصیر

هرگز سرود اتحاد ملل نیست

نفرین به احتمال محالی است

شعر اتحاد الامارات

پندار، من ضعیفم و ناچیز و ناتوان

بی اتحاد من، تو توانا چه می کنی

شعار اتحاد الطلبه

حدیث اتحاد مرغ و روباه

بود چون اتفاق آتش و کاه

بیت شعر اتحادی

چو عهدنامه نوشتیم، اهرمن خندید

که اتحاد نبود، اینکه با عدو کردیم

ابیات شعر اتحادیه

جوابیه کسانی که هنوز اتحاد را باور دارند..

کبوتر با کبوتر باز با باز !

حقیقت این چنین بوده از آغاز.

در این عصر پر از ناباوری ها

که یکسو برج و باروهای وحشی

خراشیده حریم آسمان را

و یکسویش هزاران کودک خرد

برند حسرت به دندان تکه نان را

به روی پرده های دلکش ساز

به یکسو رقص انگشتان زیبا و خیالی

یه یکسو زخم سرانگشت خونین

یه روی رج به رج از دار قالی.

مگو با من سخن همبستگی را

مگو با من ز کوچ دسته جمعی

کند همجنس با همجنس پرواز.

حدیث شاهزاده و گدا را

که تنها قصه ای از بهر خواب است

مخوان دیگر به گوش کودکانت !

کبوتر را چه جای همنشینی با عقاب است ؟!

شعر افتخر عشقی اتحادی

برای همرهی و اتحاد با چو منی

خوش است اشک یتیمی و خون رنجبری

متن شعر اتحاد ملی

ز اتحاد هیولا و اختلاف صور

خرد ز هر گل نو، نقش صد بتان گیرد

دانلود شعر اتحاد ملی

در آب جام و آتش می، کن، تأملی

این اتحاد بین که میان دو دشمن است

شعر درباره اتحاد و همبستگی

در حق اتحاد حقیقت به حق حق

چون تو نه ای حقیقت اسلام کافریست

شعر در مورد اتحاد و همبستگی

با تو چون رخ در آینه مصقول

نز ره اتحاد و روی حلول

شعر در مورد اتحاد شیعه و سنی

نیست در شرط اتحاد نکو

دعوی دوستی و پس تو و او

شعر در مورد اتحاد

تو یار منی

همدم و غمخوار منی

محرم اسرار منی

قبله ی آمال منی

با شادی تو شادم

با غم تو بی تابم

ولی افسوس که تو بیوفایی

با یک نگاه دیگه

منو ز خود میرانی

چشممو گریون میکنی

قلبمو لرزون میکنی

منو دگرگون میکنی

حیرون و مجنون میکنی

من تو رو با یار میخوام

تو منو بی یار میخوای

اما باید بهت بگم

اتحاد پیام منه

اتحاد کلام منه

سرود لحظه های منه

پایان غم های منه

شعر در مورد اتحاد و همدلی

از وحدت و اتحاد بگذر که احد

ایمن ز منی باشد و فارغ ز توئیست

شعر در مورد اتحاد و همبستگی

او فکر اتحاد غلامان به مغز پخت

از بزم خواجه سخت به جا بود طرد او

شعر در مورد اتحاد و اتفاق

حلول و اتحاد از غیر خیزد

ولی وحدت همه از سیر خیزد

شعر در مورد اتحاد شیعه وسنی

حلول و اتحاد اینجا محال است

که در وحدت دویی عین ضلال است

شعر در مورد اتحاد و دوستی

بی گذرنامه

از مرز عشقت

تا کجا می کشانی

دلم را ؟

تا فراسوی بام سپیده

یا که

تا اتحاد جماهیر چشمانت ؟

شعر در مورد اتحاد همدلی

نشأه و می را نماید با کمال اتحاد

از نگاهی چشم شور روزگار از هم جدا

شعری در مورد اتحاد

نارسایی های طالع مانع است از اتحاد

ور نه با موی میان یار همتابیم ما

شعر درباره اتحاد و همدلی

معنی یک بیت بودیم از طریق اتحاد

چون دو مصرع گر چه در ظاهر جدا بودیم ما

شعر درباره اتحاد

دوری منزل حجاب اتحاد ما نبود

داشتیم از هم خبر در هر کجا بودیم ما

شعری درباره اتحاد و همدلی

اختلاف رنگ، گل را برنیارد ز اتحاد

با دو رنگی پیش یکرنگان گل رعنا یکی است

شعر درباره ی اتحاد و همدلی

سخت جانی سد راه اتحاد سالک است

در صدف آب گهر چون واصل دریا شود؟

شعری در مورد اتحاد و همدلی

سنگ راه اتحاد سالک است افسردگی

چون گهر شد قطره دور از وصل دریا می شود

شعر درباره اتحاد و همبستگی

دیده هرکس که روشن شد به نور اتحاد

نه فلک در دیده اش یک چشم بینا می شود

شعری درباره اتحاد و همبستگی

نوشت نامه به اغیار و این به ترکه نگاشت

به رمز نام خود از اتحاد بر کاغذ

شعری درباره ی اتحاد و همدلی

ز اتحاد کجا عشق کامیاب شود

کدام ذره شنیدی که آفتاب شود

شعر درباره وحدت و همدلی

بویی شنیده است ز گلزار اتحاد

هر بلبلی که ناز گل از خار وخس کشد

شعر درباره ی اتحاد

خضر ره اتحاد ترک لباس خودی است

نغمه چوبی پرده شد راست درآید به گوش

شعر نو درباره اتحاد

بلبلان دیوانه اند و بوی گل از اتحاد

می دود در کوچه و بازار چون دیوانگان

شعری درباره اتحاد

از اتحاد عاشق و معشوق می دهد

یادی نظاره گل رعنا درین چمن

شعر حافظ درباره اتحاد

اینجا حلول کفر بود اتحاد هم

کین وحدتی است لیک به تکرار آمده

شعر اتحاد و همدلی

اینجا حلول کفر بود اتحاد هم

کین وحدتی است لیک به تکرار آمده

شعر درباره اتحاد و همدلی

حلولی و اتحاد اینجا حرام است

ولیکن کار استغراق عام است

شعری درباره اتحاد و همدلی

میان ما و او پیش از دو عالم

اساس اتحاد افتاد محکم

شعر در مورد اتحاد و همدلی

من نمی دانم،

در کجای بیراهه های تاریک و سرد هوس،

حجم من با ابهام این عصر خاموش در آمیخت!؟

یا در کدامین بعد از مکان ،

اجتماع بودنم بر آمال حشره متعامد گشت!؟

یا در پی چه احساس ظریفی ،

اتحاد دستانم بی صدا ماند!؟

که اینک … .

حجم من ارزانی ات،

ترنم دردهای موزون ابدی!!!

شعر درباره ی اتحاد و همدلی

اشک و لبخند…چه اتحاد عجیبی ست!

چه هم زیستی راز آلودی…همچون زندگی و مرگ.

یخ و آتش د کنار هم!

و این همزیستی راز آلود.چه چیزها برای گفتن دارد!

شعر در مورد اتحاد

شعر در مورد اسم دختر

شعر در مورد اسم دختر بهار ,شعر در مورد اسم دختر,شعر درباره اسم دختر,شعر درمورد اسم دختر باران,شعر با اسم دختر,شعر برای اسم دختر,شعر با کلمه دختر,شعر با نام دختر,شعر عاشقانه با اسم دختر,شعر درباره اسم دختر,شعر درمورد اسم دختر باران,شعر در مورد اسم دختر بهار,شعر در مورد اسم دختر,شعر در مورد اسم دختر باران

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم دختر برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

دیر آمده ای

محبوب من

آنقدر دیر

که به پنج زبان زنده ی دنیا هم

دوستم بداری

هیچ اتفاق عاشقانه ای

سکوت بارانی این دیدار را نخواهد شکست

شعر در مورد اسم دختر بهار

دوستم نداری

و همین بهار

از تمام شاخه های درهمم

گل های هزار رنگ می روید!

شعر در مورد اسم دختر

با گُلِ روی تو از باغ دلم رفت بهار

بی‌تو ای یار! چنان رو به خزانم که مپرس.

شعر درباره اسم دختر

تا بر لب تو زمزمه ی عاشقانه هاست

با من هوای غرق شدن در ترانه هاست

شعر درمورد اسم دختر باران

غمی دارد دلم شرحش فقط افسانه می خواهد

به پای خواندنش هم گریه ی جانانه می خواهد

شعر با اسم دختر

تو معشوق باش

همین‌گونه ستبر

همین‌گونه سپید

همین‌گونه که چشمهات تپه دارد و دشت

و دستهات که دور

دور دست های تمناست

شعر برای اسم دختر

باران

خیال توست

می آید، شدید می شود،

صورتم را خیس می کند …

باران؛

آمدن توست

همه را عاشق می کند …

شعر با کلمه دختر

من راز نگهدار ترین دیو جهانم

آغوش تو صندوق چه ی راز پری هاست

شعر با نام دختر

تا چند کنی قصه ز اسکندر و دارا

ده روزه عمر این همه افسانه ندارد

شعر عاشقانه با اسم دختر

آرزو دارم که باز

آن روی زیبا را ببینم

شعر درباره اسم دختر

من آرزوی تو کردم که بیشتر باشی

برای این دل سردم تو بال و پر باشی

شعر درمورد اسم دختر باران

صدای پای تو …

خوش‌ترین ترانه ست!…

زمزمه کن … تشنه ی شنیدنم!

شعر در مورد اسم دختر بهار

همینکه حلقه ی پیوند بینمان گم شد

شکوفه بر لبمان خالی از تبسم شد

شکست کشتی نوحی که بود خاطر جمع

فضای خانه چو دریای پرتلاطم شد

شعر در مورد اسم دختر

آمدن مگر چطور می‌تواند باشد؟

غیر از این است که عطرت بپیچد و

من هزار بهار را

شاخه به شاخه

به پای آمدنت

شکوفه دهم…

شعر در مورد اسم دختر باران

من در بزنم ، باز کنی ، از تو بپرسم

آماده ای از خواب تو افسانه بسازم؟

شعر در مورد اسم دختر بهار

پری ! تو را چه به نامم همین پری خوب است ؟

و یا برای تو تشبیه دیگری خوب است ؟

شعر در مورد اسم دختر

تو بینِ خواب هایم با پرستو کوچ خواهی کرد

و من از صبح تا شب، یکّه و تنها کلاغان را…!!

شعر درباره اسم دختر

دستم را بگیر!

همین دست

برایت ترانه عاشقانه نوشته؛

همین دست سوخته

در حسرت لمس دست های تو؛

همین دست

پاک کرده اشک هایی را

که در نبودت به گونه دویدند

شعر درمورد اسم دختر باران

شکست سنگ غرورت ،غرور و احساسم

هوای عاطفه ام خالی از ترنم شد

دگربهانه نداریم گل به هم بدهیم

حریم بین من و تو چو حرف مردم شد

شعر با اسم دختر

دلم یک ترانه ی غمگینِ خارجی می خواهد

با زبانی که نمی فهمم چیست

می خواهم به دردی که نمی دانم چیست

زار زار گریه کنم.

شعر برای اسم دختر

ما دو پیراهن بودیم

بر یک بند…

یکی را باد برد،

دیگری را

باران هر روز خیس می کند…

شعر با کلمه دختر

قطره قطره

باران می نویسد :گل

نم به نم

دو دیده ی من می نویسد: تو

شعر با نام دختر

باران اگر بهانه‌ای برای گریستنت نبود،

تو این همه از آسمان سخن نمی‌گفتی

شعر عاشقانه با اسم دختر

روزهای اول اردی بهشت است

و تقویم ِدل

گره خورده به غروب های بهار

شعر درباره اسم دختر

هر کسی را سر چیزی و تمنای کسی‌ست

ما به غیر از تو نداریم تمنای دگر

شعر درمورد اسم دختر باران

بیا و بگذار ماجرای‌مان شنیدنی شود

بگذار پرستوها از ما بیاموزند کوچِ حقیقی ‌را،

بیا تا رویایی بنفش بسازیم

بیا تا آمدن معنا پیدا ‌‌کند

شعر در مورد اسم دختر بهار

می گویم و می دانم این را کاین چنین یاری

در دفتر افسانه پردازان مگر باشد!

شعر در مورد اسم دختر

به قمریان عاشق حسد می‌ورزم

که دانه بر می‌چینند

و به ستاره و باران 

که بر نیمرخ مهتابی‌ات بوسه می‌زنند

و به گلی که با اشاره‌ی تو می‌شکفد.

بیا

با اندامی از آتش بیا

و جلوه‌ای از آذرخش.

شعر در مورد اسم دختر باران

عادت ندارم با خودم درگیر باشم

شلیک کن من را بکش یا آرزو کن!

شعر در مورد اسم دختر بهار

در بسیط جهان کنون خواجو

همه آوازه ترانه ماست

شعر در مورد اسم دختر

صد فصل بهار آید و 

بیرون ننهم گام!

ترسم که بیایی تو و

در خانه نباشم…

شعر درباره اسم دختر

این چه تقدیری است که عشقِ من و انکارِ تو

هر دو از افسانه ی آشیل نامیراترند؟

شعر درمورد اسم دختر باران

نقش عشق و آرزو از چهره‌ی دل شسته بود

عکس شیدایی در آن آیینه‌ی سیما نبود

شعر با اسم دختر

از آسمان ِ چشم ِ تو خورشید می چکد

انگار آرزوی مرا خواب دیده ای …

شعر برای اسم دختر

قصّه ی شیرین نیفتاده است هرگز اتفاق

هر چه هست ای عشق از افسانه سازی های توست

شعر با کلمه دختر

تو پری باشـــی و تا آن سوی دریا بروی

من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم

شعر با نام دختر

تارو پودم در اهتزاز آرد

سیم ساز ترانه پردازت

شعر عاشقانه با اسم دختر

جنگل

ردپای باران است

ویرانه

ردپای توفان

من ردپای توام

همیشه پشت در خانه ات

تمام می شوم.

شعر درباره اسم دختر

آسمان سربی رنگ،

من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ .

می پرد مرغ نگاهم تا دور،

وای، باران،

باران،

پر مرغان نگاهم را شست

شعر درمورد اسم دختر باران

مثل یک جریان موسیقی

مثل یک باران پاییزی

ناگهانی بودنت عشق است!

شعر در مورد اسم دختر بهار

بهار؛

می تواند نام تو باشد 

وقتی

که در همهمه یِ سبزِ دلم

دوستت دارم هایت 

شکوفه می زنند.

شعر در مورد اسم دختر

تا چند فریبی خلق با نام مسلمانی

عاشق شو و مستی کن ، ترک همه هستی کن

شعر در مورد اسم دختر باران

ای نهان در هاله‌ی افسانه ها

شعله هایت در اجاق خانه ها

شعر در مورد اسم دختر بهار

اگر روزی میان کوچه عشق

کنار تو خزان را بیمه کردم

 میان سایه ای از جنس لبخند

من اینجا با تو شاید لانه کردم.

شعر در مورد اسم دختر

آرزو داری که دیگر بر نگردم پیش تو

راه من با اینکه طولانیست حرفش را نزن

شعر درباره اسم دختر

دکمه‌های پیراهنم

خواب انگشتان تو را می‌بینند

و کفش‌هایم می‌سوزند

در آرزوی پابه پایی با کفش‌های تو

شعر درمورد اسم دختر باران

یاد تو  ابری کوچک است

که چشم‌های مرا بارانی می‌کند

و نسیمی است

که از میان گیسوانم می‌گذرد

شعر با اسم دختر

نسیم زلف تو در باغ خاطرم پیچید

دل خزان زده ام را پر از بهاران کرد

شعر برای اسم دختر

میان من و تو

فاصله یک باران ست

و خیالت که مرا

از پنجره می گیرد

شعر با کلمه دختر

باران

آبرویم را خرید

شبیه مردی که گریه نمی‌کند

به خانه برگشتم!

شعر با نام دختر

نفست باران است 

دل من تشنه ی باریدن 

ابر دل بی چتر مرا 

مهمان کن .

شعر عاشقانه با اسم دختر

چه غم انگیز است

این باران

انگار تنها من نیستم که

منتظرم …

شعر درباره اسم دختر

سپاسگزارم

سپاسگزارم باران

که تا خانه همراهی ام کردی

تا ندانم

چه تنها هستم …

شعر درمورد اسم دختر باران

و این باران

که در نبودنت می بارد

نامش باران نیست

نمک زخم این خاطره هاست …

شعر در مورد اسم دختر بهار

چگونه می توانم

دوستت نداشته باشم؟

وقتی تو

دلیل آمدن باران هستی …

شعر در مورد اسم دختر

دل ام

گرفته بود

باران

از اینجا شروع شد

شعر در مورد اسم دختر باران

دل من در عطش دیدار است

یار دیرینه ی من باران است

شعر در مورد اسم دختر بهار

یادت

بارش باران است

وقتی چتری ندارم …

شعر در مورد اسم دختر

دل ام

گرفته بود

باران

از اینجا شروع شد …

شعر درباره اسم دختر

گفتی ز ناز، بیش مرنجان مرا، برو …

آن گفتنت که

بیش مرنجانم آرزوست …

شعر درمورد اسم دختر باران

شوق تو

عادت خطرناکی ست

که نمی دانم چگونه از دست آن

نجات پیدا کنم

و عشق تو

گناه بزرگی ست

که آرزو می کنم

هیچ گاه بخشیده نشود.

شعر با اسم دختر

پندار کامشب شب پری یا در کنار دلبری

بی خواب شو همچون پری تا من پری داری کنم

شعر برای اسم دختر

رشک رخسار پری بود از لطافت سرخ گل

لاجرم از چشم مشتاقان نهان شد چون پری

شعر با کلمه دختر

این چنین رخ با پری باید نمود

تا بیاموزد پری رخسارگی

شعر با نام دختر

در دل و در دیده دیو و پری

دبدبه فر سلیمان ماست

شعر عاشقانه با اسم دختر

ز آدمی چون پری رمیدم من

تا ز من ای پری رمیدستی

شعر درباره اسم دختر

همچو پری، باش ز خلقان نهان

بر نپری تا نشنوی چون پری

شعر درمورد اسم دختر باران

اگر دیو را با پری دیده ای،

و گر نی، تنت دیو و جانت پری است

شعر در مورد اسم دختر بهار

دل دیوانه خسرو نکو نیست

چگویم بد پری رخسارگان را

شعر در مورد اسم دختر

جولانگه اسرار معانیست عبارت

چندانکه پری ناز کند شیشه ببالد

شعر در مورد اسم دختر باران

آینه جهان لطافت کدورتست

نقب پری زشیشه بخارا رسانده ایم

شعر در مورد اسم دختر بهار

بر رخ ساقی پری پیکر

همچو حافظ بنوش باده ناب

شعر در مورد اسم دختر